نجوا



می رسی نامه ی بر باد ولی بعد از مرگ
من تو را می برم از یاد ولی بعد از مرگ"*
من اسیرم به غمت، بندی زلفت شده ام
می شوم عاقبت آزاد. ولی بعد از مرگ
گفته ای بر سر قبرم قدمی می آیی
می شود خانه ام آباد ولی بعد از مرگ؟
راضی ام، من به خدا راضی به مردن هستم
می شود گر دلتان شاد ولی بعد از مرگ.
یاد من یاد غزلهام اگر افتادید
یاد این قطعه ی فریاد. ولی بعد از مرگ
بنویسید به سنگ لحدم: راه نگار.
عاقبت سوی من افتاد ولی بعد از مرگ
عاقبت پای به روی سر من نیز گذاشت
دلبر آمد سوی میعاد ولی بعد از مرگ
ای غزل! نامه ی من! می رسی آخر به نگار
می رسی نامه ی بر باد ولی بعد از مرگ
*احسان افشاری

 


 

 


 

 


شد قسمتم از عشقِ تو غم، دربدری هم
رفتی، نگرفتی دگر از من خبری هم

از غربت چشمان تو پیداست، که از من.
نه نام و نشان مانده، نه حتی اثری هم

قبل از تو کمی غصه اگر داشت جهانم.
بعد از تو نصیبم شده چشمانِ تری هم

رسوایی و دیوانگی و فاصله کم بود.
در فالِ من افتاده کمی بی ثمری هم

جز هجمه ی بی رحم خزان بر تنِ این دل.
جامانده کمی خط و نشان از تبری هم

گفتم غزلی از تو بسازم، نشد اما.
عاجز شده از وصف تو "فاضل نظری" هم
#طاهره_اباذری_هریس


 


دریافت


 


دریافت


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ رسمی IG آموزشگاه آرایشگری زنانه تهران نگین کویر رزرو هتل و اقامتگاه بوم گردي کتابخانه عمومی حضرت ابوالفضل (ع) ادیمی رزین میکس بد وبلاگ تخصصی موبایل و کامپیوتر Alex Jesse